S@r@ & V@H!D
S@r@ & V@H!D
ME TO YOU


مسافرت رفتن آقاییم

 

 

دیروز آقاییم ساعت 7 راه افتاد با دوستاش به سمت همدان ، از ساعت 9 رفتم کتابخونه که زمان زودتر بگذره ، اصلال تیپ نزدم دمپایی صندلامو پوشیدم آرایشم نکردم همونطوری رفتم بیرون آخه عشقم نبود که براش خوشگل کنم بقیه هم اصلا برام مهم نیستن . واااای ثانیه ها خیلی دیر میگذشت ، داشتم دیوونه میشدم آخه آقاییم گفت برسم خودم بهت زنگ میزنم وقت ناهار که شد دیگه داشت اشکم در میومد آخه همیشه ساعت 12 پیش آقاییم بودم آما حالا نه ، ساعت 5 بود که آقاییم زنگ زد بلند گفتم بله دوستام همه خندیدن گفتن بچه ها آدام لمبرت زنگ زد آخه تو کتابخونه فقط 8 نفریم هممونم دوستیم، دوستام میگن آقاییم شکل آدام لمبرت مدل موهاش هه هه زدم رو آیفن آقاییم گفت سلاااام خانمم وااای یه عالمه قربون صدقم رفت جلو دوستام ولی زود قطع کرد آخه شارژش کم بود اونجام شارژگیر نیاورده بود . از تو قار علی صدر به من زنگ زد هه هه  همه گفتن حالا دیگه گریه نکن بخند خداییشم خیلی شاد شدم زنگ زد دلم براش یه جیگیلی شده بود تو کل روز ناراحت بودم همه دوستامم سعی میکردن یه جوری حواسمو پرت کنن که از فاز دپرسی در بیام ولی نمیشد خلااااصه شنگول رفتم خونه آخر شب دوباره آقاییم زنگید و کلی باهام حرف زد و گفت که دیگه تنهایی جایی نمیره تا وقتی باهم بریم منم گفتم نه عشقم بروووو بترکون با دوستات خوش بگذرون که از سال دیگه از این خبرااا نیست هه هه اونم گفت باااااشه  امروزم ظهر زنگ زد گفت سر قبر این یارووو باباطاهریم که من کلی خندیدم هه هه الهی قربونش برم که گوله نمک و گفت بعد ناهار حرکت میکنیم به سمت تهران خدایااااا خودت مراقبشون باش آخه شوهل من پشت فرمون بهش گفتم آروم برونه حالا نمیدونم گوش کنه یا نه ، ساعت 4 رو خورده ای بود که گفت فرمونو سپرد به دوستش و گفت با 100 تا میومد . حرف گوش کن شوهرم باباااااااا

وااای دلم براش خیلی تنگ شده بود گفتم رسیدی میای ببینمت؟ گفت 100%  کجابیام عشقمو ببینم که دیگه قسمت نشد بیاد آخه نتونستم برم بیرون
 

باااااای تا خاطرات بعدی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,

|
 


سلااااام عزیزم خوش اومدی به وبلاگمون ----------------------- من سارا هستم 18 سالمه 16 آبان 89 بایکی آشناشدم وحالا اون شخص شده قسمتی از زندگی من اسم آقاییم وحید و 19 سالشه " همه دارو ندارومه آقاییمم خیلی دوسم داره و اون بود که با کاراش باعث شد که من عاشقش بشم و بدون اون دیگه نتونم حتی 1 ثانیه زندگی کنم. اگه خدا بخواد به هم قول دادیم که هیچوقت از هم جدا نشیم و بزودی برای همیشه زیر یک سقف با هم باشیم.
sara.gogooli@yahoo.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

vorojak ha

 

ارديبهشت 1390
فروردين 1390

 

توجه توجه
خداروشکرهمه چی بخیر گذشت
بدترین روز برای ما
مسافرت رفتن آقاییم
سارا گریه کن گریه قشنگه ..... هه هه
90/1/30
اولین قرار ملاقات
آموزش چجوری کرم ریختن واذیت کردن هه هه
سال تحویل 1390
اولین دیدارسال 90
دخمل بد
بهترین آجی دنیا
15/1/90 24:00
Salaaaaaaam

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان S@R@ & V@H!D و آدرس saralovelyvahid.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





shahzadeye parsi
@دل شکسته (آجی هدی)@
"خط حطی پسرعاشق "
آریافر خسروی (داداشی)
عشق شیرین ما @هومن و طناز@
.::: just my love :::.
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 5696
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

كدهاي جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->